با سیاسی شدن تاریخ است که فردی خاص تبدیل به تحلیل گر مونولوگ تاریخ ایران در تلویزیون رسمی کشور می شود و از خلیج فارس تا دریای خزر و از شیر مرغ تا جان آدمیزاد را به عقل خود تعریف و تحلیل می کند و طبیعتاً گاه نیز حرفهای نابخردانه ای خواهد زد که مجبور به عذرخواهی تلویحی شود! سیاسی شدن تاریخ است که باعث می شود بجای آنکه روز بزرگداشت فردوسی بزرگ، روز ادب فارسی باشد، زاد روز شاعری کم اهمیت تر تبدیل به روز ادب فارسی می شود.
در این وادی وحشت و برهوت تاریخ نگاری، روایتی که زنده یاد بهمن علاء الدین و بزرگوارانی نظیر وی، از تاریخ و فرهنگ و به زبان شعر و ترانه ارائه می دهد، ارزشی صد چندان می یابد.
روایت تاریخی بهمن علاء الدین، روایت زندگی، باورها، اعتقادات و جغرافیای تاریخی قومی است که مالامال از سنت است...
بحران هویت در دهکده ی جهانی به مراتب مخرب تر و آزاردهنده تر از احساس بی هویتی در شهر و کشور است و بهمن علاء الدین و مکتب تاریخ نگاری وی به زبان شعر و ترانه این فرصت را به هم تبارانش؛ اعم از زاگرس نشینان و پارسی تباران می دهد تا هر جای این دهکده ی جهانی که باشند بتوانند ضمن احراز هویت بر جامعه پیرامون خویش نیز تاثیر گذاری مثبتی داشته باشند.
رویکرد ادبی زنده یاد علاء الدین و وام گیری و وام گذاری او نسبت به زبان فارسی معیار، موضوعی مهم است که من صلاحیت علمی اظهار نظر در آن را ندارم. اما از منظر تاریخی، رویکرد علاء الدین به موضوع جغرافیای تاریخی زاگرس و تاراز، نگاه فرهنگی و انسانی وی به مفاهیم عشق، محبت و طبیعت در بلال بلال ها و لچک ریالی ها و آستاره ها و مینا بنوش ها؛ دل گرونی ها و دل نگرانی هایش از تنها ماندن و درد زمانه...؛ روایت های حماسی اش از هالو زال ها و جنگاوری های مردان زاگرس تبار...؛ مونولوگ های عرفانی اش با خدا و روایت هایش از زندگی طبقه فرودست، در مال کنون ها و هیاری ها و برزگری ها...، رویکردی عالمانه به موضوع تاریخ تحولات اجتماعی بخشی از جامعه بشریت است که در این جغرافیای تاریخی حضور داشته و دارند.
پس بهمن علاء الدین موسیقی دان، شاعر و ترانه سرا و خواننده ای است که در معرفی تاریخ و فرهنگ بخش مهمی از جامعه بشری را برای ثبت در میراث مشترک جهانی اقداماتی ارزشمند به انجام رسانده است.
هگل می گوید هیچ کار بزرگی بدون عشق به انجام نمی رسد و نکته اساسی در این میان، این است که اینکار سترگ را نیز، نه بهمن علاء الدین که عشق به انجام رسانده است و ما باید متوجه باشیم که برای علاء الدین شدن باید عاشق باشیم...
برای مطالعه کامل مقاله ی فرشید خدادادیان در وب سایت خبری ایبنا اینجا کلیک کنید
برچسبها: بهمن علاءالدین, فرشید خدادادیان